مذاکره ممنوع


افسران - مذاکره با آمریکا ممنوع است


برچسب‌ها: ستارگان ایران کهن 
تاریخ : شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۴ | 10:33 | نویسنده : اسکندری | 2 نظر

افسران - آیا تاریخ را اینگونه می


برچسب‌ها: ستارگان ایران کهن 
تاریخ : شنبه هجدهم مهر ۱۳۹۴ | 10:32 | نویسنده : اسکندری | نظر بدهید 
ادامه مطلب ...

تاکتیک رسانه‌ای عربستان در فاجعه منا


تحلیل کوتاه رسانه‌های جریان اصلی این کشور نشان می‌دهد که یکی از تاکتیک‌های آنها در نخستین روزهای وقوع حادثه، «عادی‌نمایی» بود، نه تنها رسانه‌های عربستان که حتی سایر رسانه‌های عرب زبان همسو در منطقه، برای آرام جلوه دادن بحران، تلاش کردند تابه تخفیف رویداد بپردازند. 


 یکی از مهم‌ترین کارکردهای رسانه‌های جمعی است. برای انجام این امر، رسانه‌ها پایبند به‌کارگیری استراتژی‌هایی هستند که در بیشتر کشورها همسو با سیاست‌های کلان نظام حاکم است. رسانه‌های عربستان بعداز فاجعه منا و جان باختن حدود 5000 نفر، به تاکتیک‌های ویژه‌ای برای مدیریت بحران خبری این فاجعه روی آوردند که ملهم از سیاست‌های آل‌سعود بود. 
 
ادامه مطلب ...

بصیرت چیست؟معنا و مفهوم بصیرت


برای بصیرت در لغت معانی متعددی نقل گردیده از جمله : بینایى. دانایى. زیرکى. هوشیارى. بینشآگاهى. چشم خرد (لغت نامه دهخدا). بصیرت در نزد اهل معنا، نیرویى نهانى و قوّهاى قلبى است که در شناخت حقایق تا عمق وجود و باطن ذات آن رسوخ مى کند. بصیرت» همان شعور فطری خارق العاده در نهاد انسان است که قدرت تشخیص نیک و بد، خیر و شر و حق و باطل را دارد و او را به آینده‌نگری و پیروی از حق و دوری گزیدن از باطل، دعوت می‌کند. بصیرت به طور کلی به معنی هوشیاری و شناخت عمیق و درست و درک و فهم صحیح رابطه علی مسائل است. گاهی انسان به شخص، رفتار و... نگاه می کند اما به ماهیت آن پی نمی برد و یا ممکن است اصلا آن را نبیند. به تعبیر قرآن کریم برخی چشم دارند اما نمی بینند، این به آن معنی است که فاقد بینش و درک درست و عمیق مسائل هستند.از دیدگاه قرآن کریم بصر غیر از بصیرت است. بصر حس بینایی است که یکی از ادراکات حسی محسوب می شود. همان قوه باصره که جمعش ابصار است.اما بصیرت جمعش بصائر است بصیرت یعنی حکمت و تشخیص سره از ناسره 


 

 برخى از اهل معرفت نیز مى‏گویند:
«بصیرت قوّه قلبى یا نیرویى باطنى است که به نور قدس روشن گردیده و از پرتو آن، صاحب بصیرت، حقایق اشیا را در مى‏یابد. بصیرت به مثابه بَصَر (چشم) است براى نفس». همان طور که اشاره شد: میان بَصَر که تأمین کننده نور ظاهرى، و بصیرت که آورنده نور باطنى است، تفاوت بسیار است که عبارتند از:

1. نور ظاهرى، تنها با بینایى انسان سر و کار دارد. خورشید و ماه و چراغ، بیش از این که فضا را روشن و بینایى انسان را یارى کند، کارى انجام نمی دهد. پس اگر انسانى ناشنوا بود یا در بویایى و لامسه و گویایى خود نقص داشت، با تابش آفتاب و مهتاب و نورهایى از این قبیل، مشکلاتش حل نمی شود. اما نور باطن همه نقص هاى (باطنى و معنوى) انسان را برطرف، و تمام دردهاى او را، درمان مى کند... . در صورتى که اگر درون کسى روشن وبا صفا شود؛ ساحت جانش چنان نورانى مى شود و صحنه هاى ماورای مرزهای مادی را درک می نماید.

2. انسان دو چهره یا دوجنبه دارد: چهره ظاهرى یا مُلکى و چهره باطنى یا ملکوتى، خداوند براى دیدن ظواهر، بَصَر را به صورت بالفعل به انسان داده، بشر از آغاز تولد به کمک آن هر چه را که در شعاع چشم و منظر او قرار گیرد مى‏بیند. اما براى دیدن باطن و شهود ملکوت، قوه نورى را به نام بصیرت در نهاد او نهادینه نموده است که تا آن نور و استعداد از قوه به فعلیت در نیاید، رؤیت باطن و شهود ملکوت، میسر نخواهد بود.

صاحب جامع الاسرار مى‏نویسد: معناى سخن خداوند (نور على نور یهدى اللَّه لنوره من یشاء)،(5) (... و من لم یجعل اللَّه له نوراً فماله من نور)، چیزى جز این نیست که تا نور حق حاصل نیاید و به دل و جان سالک نتابد، بصیرت در او پدید نیاید. نور حق سرمه چشم بصیرت است و تمام تلاش اهل مجاهده براى آن است که مورد عنایت حق قرار گیرند و نور حق بر دل و بر جانشان پرتو افکن گردد.

حافظ شیرازى که مى‏گوید:

                           گرنور عشق حق به دل و جانت افتد                                       باللَّه کز آفتاب فلک خوبتر شوى

بصیرت و روشن بینی در حقیقت نوعی علم و آگاهی خاص است که ارتباط نزدیک با ادراک حقایق از طریق دل و قلب دارد. از این رو گاه از آن به روشن دلی نیز یاد می شود. هر انسانی به بصیرت دست نمی یابد و چنان که قرآن بیان می کند بیش تر مردم به هنگام مرگ و کنار رفتن لایه های ظاهری دنیا؛ از پیش چشم دل است که به بصیرت دست می یابند. چنانچه مقام معظم رهبرى در دیدار با فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى در سال 76 در رابطه قوه عرفانی بصیرت فرمود: "در طول هشت سال یا بیشتر در این جبهه‏های نبرد چشمه‏های معرفت و بصیرت و نورانیّت در دل های این جوانان باز شد چیزها دیدند چیزهافهمیدند مقاماتی را طی کردند عروج کردند و به چیزهایی رسیدند که اگر به هر سالکی که اهل علم و معرفت هم باشد بگویند شما چنانچه بیست سال سی سال عبادت کنید و مخلصانه کار کنید و زحمت بکشید به این‏جا می‏رسید با شوق و ذوق خواهد رفت

و یا در سال  1388 طی بیاناتی در دیدار عمومى مردم چالوس و نوشهر فرمود: " .... من در طول چند سال گذشته همیشه بر روی بصیرت تأکید کرده‌ام؛ به خاطر این است که یک ملتی که بصیرت دارد مجموعه‌ی جوانان یک کشور وقتیبصیرت دارند آگاهانه حرکت می کنند و قدم برمی دارند همه‌ی تیغ های دشمن در مقابل آنها کند می شود بصیرتاین است، بصیرت وقتی بود غبارآلودگی فتنه نمی تواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد.  اگر بصیرت نبود انسان ولو با نیت خوب، گاهی در راه بد قدم می گذارد. شما در جبهه‌ی جنگ اگر راه را بلد نباشید اگر نقشه‌خوانی بلدنباشید اگر قطب‌نما در اختیار نداشته باشید یک وقت نگاه می کنید می‌بینید در محاصره‌ی دشمن قرار گرفته‌اید راه را عوضی آمده‌اید دشمن بر شما مسلط می شود این قطب‌نما همان بصیرت است در زندگیِ پیچیده‌ی اجتماعیِ امروز بدونبصیرت نمی شود حرکت کرد جوان ها باید فکر کنند بیندیشندبصیرت خودشان را افزایش بدهند معلمان روحانی متعهدان موجود در جامعه‌ی ما از اهل سواد و فرهنگ از دانشگاهی و حوزوی باید به مسئله‌ی بصیرت اهمیت بدهند بصیرت در هدف بصیرت در وسیله بصیرت در شناخت دشمن بصیرت در شناخت موانع راه بصیرت در شناخت راه‌های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع این بصیرتها لازم است وقتیبصیرت بود آنوقت شما می دانید با کِی طرفید ابزار لازم را با خودتان برمی دارید یک روز شما می خواهید تو خیابان قدم بزنید خوب با لباس معمولی با یک دمپائی هم می شود رفت تو خیابان قدم زد اما یک روز میخواهید بروید قله‌ی دماوند را فتح کنید او دیگر تجهیزات خودش را می خواهد بصیرت یعنی اینکه بدانید چه میخواهید تا بدانید چه باید با خودتان داشته باشید...".   ادامه دارد.....



ارزش و اهمیت بصیرت

از تعاریفی که برای بصیرت بیان شد می توان ارزش و اهمیت بصیرت را نیز در زندگی بشر به دست آورد؛ با این همه می توان به عنوان تأکید و اهتمام بخشی به ارزش و جایگاه بصیرت به اموری اشاره کرد که از آن به آثار بصیرت یاد می شود. با آگاهی از این آثار و کارکردهای بصیرت می توان ارزش و اهمیت آن را نیز بهتر درک کرد. از این رو خداوند در آیاتی به آثار و کارکردهای بصیرت توجه می دهد تا اهمیت و اهتمام بشر به این مسئله را بیفزاید. 


 
خداوند در آیه16 سوره رعد و نیز 72 سوره قصص، بصیرت را عامل دست یابی انسان و راه یابی وی به توحید و قدرت الهی می شمارد؛ زیرا انسان زمانی که به بصیرت دست یافت، درک درستی از همه آفریده های الهی می یابد و از دام تکثرات به وحدت وجود می رسد. با نگاهی به کارکرد دانش های مادی چون شیمی و فیزیک می توان نقش دانش و شناخت های دقیق بصیرت زا را در حوزه عقیده توحیدی و قدرت الهی بهتر فهمید. هنگامی که از دانش فیزیک و شیمی به درستی بهره گرفته شود به آسانی می توان دریافت که همه این تنوع در موجودات مادی جهان و رنگارنگی آن ها، به اصول واحدی باز می گردد. هر چند که عناصر را تا بیش از صد و ده عنصر نیز شمرده اند، ولی همین عناصر صدگانه در برابر این همه تنوع جهان موجودات به خوبی نشان می دهد که تکثرها همانند نور واحدی است که بر شبکه های رنگارنگ افتاده است. ترکیب و چینش کربنی، تفاوت هائی را ایجاد می کند که گاه آدمی را به حیرت می افکند. این در حالی است که این همه نقش و نگار که بر عالم است همه از یک چیز تجلی و ظهور یافته است.

 

 

در حقیقت، تفکر در آیات الهی و دقت بصیرت زا موجب می شود تا آدمی به این نتیجه برسد که  همه کثرت ها وتنوع، جلوه هایی از یک حقیقت بی کرانی به نام خداوند است. بنابراین رسیدن به توحید ناب و شناخت حقیقت قدرت و توانایی الهی، یکی از مهم ترین آثار و کارکردهای بصیرت است که در این آیات به آن توجه داده شده است.

کارکرد و نقش دیگر بصیرت که در آیات چندی از جمله 13 سوره آل عمران و 24 سوره هود و 44 سوره نور و 58 سوره غافر و 2سوره حشر به آن اشاره شده، عبرت آموزی انسان است. انسان های سالم و با فطرت و شخصیت متعادل، با نگاهی به رخدادها و دقت در آن ها به امور و حقایقی دست می یابند که مایه پند و عبرت آنان می شود. همان گونه که تاریخ، مایه عبرت است، هر رخداد و واقعه ای در زندگی بشر نیز مایه پند و عبرت است. آدمی با دقت در این امور می تواند دریابد که چه کاری بهتر و در هر موقعیتی چه کاری مفیدتر و سازنده تر است و می تواند او را در مسیر آسایش و آرامش و سعادت دنیوی و اخروی قراردهد.

بسیاری از مردم به سبب عدم پندگیری از رخدادها و وقایع زندگی، همان کار و شیوه روزمرّگی را تکرار می کنند و بارها و بارها از یک سوراخ گزیده می شوند و آسیب های جدی می بینند. این در حالی است که اهل بصیرت به سبب عبور از ظواهر رخدادها و دست یابی به کلیات آن، می توانند استنباط جامع و فراگیری داشته باشند و در شرایط و موقعیت های مشابه دیگر، رفتاری درست در پیش گیرند و از آن مشکل به سادگی عبور کنند و خود را در مسیر درست کمالی و بهره گیری از رخداد و فرصت قراردهند.

به سخن دیگر، اهل بصیرت به سبب عبرت گیری و پندآموزی از هر رخداد و حادثه ای، هر تهدیدی را به فرصتی تبدیل می کنند و به جای آن که تهدیدات، عامل بازدارنده در مسیر شخص و جامعه شود، به یک فرصت بی مانند تبدیل می شود که توانایی و ظرفیت های وی و جامعه اش را افزایش می دهد. این گونه است که فتنه ها به آزمون های رشد و بالندگی تبدیل می شود و فرصت های بی مانندی را به شخص بصیر می بخشد.

خداوند در آیه104 سوره انعام، حصول منفعت برای نفس آدمی را از نتایج بصیرت و ژرف نگری وی ارزیابی می کند تا این گونه تبیین کند که هر رخداد و آیه ای برای این دسته افراد نه تنها ایمان آفرین است بلکه با روشنگری که ایجاد می کند موجب می شود تا بهترین بهره را از یک چیز حتی فتنه و بالا ببرد و منافع خویش را افزایش دهد.
از نظر قرآن، هر رخدادی آیه ای از روشنگری و معرفت است. و لذا از آن به بصایر یعنی مایه های روشنگری یاد می کند. انسانی که اهل بصیرت است، با این روشنایی که از هر رخداد به دست می آورد و باطن و حقایق آن را می یابد، این امکان را برای خود فراهم می آورد تا ازآن چیز بهترین استفاده را ببرد.

از دیگر کارکردهایی که قرآن برای بصیرت بیان می کند، انذار پذیری است. به این معنا که انسان دارای بصیرت به هر رخداد و آیه ای به عنوان یک انذار و هشدار الهی می نگرد و از آن درس و عبرت می گیرد. بر این اساس هرگاه با رخدادی مواجه شد اگر در خواب غفلت بود بیدار می شود و اگر بیدار بود هوشیار می گردد و اگر هوشیار بود به بهترین وجه از آن رخداد بهره می برد و منافع خویش را افزایش می دهد و به سوی بالندگی و رشد کشیده می شود.

در اهمیت بصیرت از منظر مقام عظمای ولایت بایستی برای نمونه عنوان داشت : تمام مشکلاتی که برای افراد یا اجتماعات بشر پیش می­آید، بر اثر یکی از این دو است: یا عدم بصیرت، یا عدم صبر. (مردم) یا دچار غفلت می­شوند، واقعیت­ها را تشخیص نمی­دهند، حقایق را نمی‌فهمند، یا با وجود فهمیدن واقعیات، از ایستادگی خسته می­شوند. لذاست که تاریخ بشر به خاطر یکی از این دو، یا هر دو، پر از محنت­های بزرگ ملت­هاست.

در ماجرای دفاع از دین، از همه چیز بیشتر، برای انسان، بصیرت لازم است. بی­بصیرت­ها فریب می­خورند. بی­بصیرت­ها در جبهة باطل قرار می­گیرند؛ بدون اینکه خود بدانند. همچنان که در جبهة ابن­زیاد، کسانی بودند که از فساق و فجار نبودند، ولی از بی­بصیرت­ها بودند".{22/4/71}

در جای دیگر در فرمایشات مقام معظم رهبری (مد ظله العالی) در خصوص اهل البصر و الصبر ملاحظه می شود:

اگر کسی بصیرت نداشته باشد، و لو ایمان جوشانی هم داشته باشد، فریب می­خورد؛ و وقتی فریب خورد، این ایمان در خدمت آن هدف به کار نخواهد افتاد. لذا امیرالمومنین(علیه السلام) در جنگ صفین فرمودند: « و قد فتح باب الحرب بینکم و بین اهل القبله و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر» {نهج­البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، خطبه 173}

چه زیبا! کلمه «بصر» و کلمه «صبر»، از حروف مشترکی ترکیب شده­اند، امام دو معنای جدا از هم دارند. آن وقت، دو رکن فلاح، در حمل پرچم هدایتند که امیرالمؤمنین(ع)، آن روز فرمودند «ولا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و الصبر» این پرچم را برنمی­دارد و به دوش نمی­کشد، مگر کسی که این دو خصوصیت را داشته باشد: بصیرت دینی و استقامت ایمانی.[1]{ 25/12/75} دوران دشوار هر انقلابی، آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج بشود. ببینید امیرالمؤمنین (علیه السلام) از این می­نالد: «ولکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه» {نهج­البلاغه، خطبه 50 }



[1] کتاب بصیرت و استقامت، ص5.

[2] همان، ص 7

راههای نفوذ فرهنگی دشمن


«یکی از کارهای دشمن ایجاد ناامنی در محیط دانشگاهها است، یعنی کاری می کنند که درس خواندن، کلاس رفتن، درس گفتن، آزمایشگاه، یک امر ناممکن و دشوار بشود... این انقلاب مخملی و کودتای خزنده، انقلاب ما را تهدید می کند. این که دانشجوی ما با جانماز وارد دانشگاه شده و بی نماز برمی گردد براثر القای این افکار است» (جوادی آملی، ۱۳۸۵)

 

ادامه مطلب ...