با وجود اقدامات رسانهای گسترده ایالات متحده مبنی بر تلاش شبانه روزی برای نابودی گروه تروریستی داعش و با گذشت پنج سال از اعلام موجودیت آن، کماکان هیچ اثری از تضعیف نقش آن در معادلات امنیتی غرب آسیا دیده نمیشود!
، چرا با وجود اقدامات رسانهای گسترده ایالات متحده مبنی بر تلاش شبانه روزی برای نابودی گروه تروریستی داعش و با گذشت پنج سال از اعلام موجودیت آن، کماکان هیچ اثری از تضعیف نقش آن در معادلات امنیتی غرب آسیا دیده نمیشود؟ پاسخ به این سوال را باید در نقشه کاخ سفید برای این منطقه دانست. نشریه "فاریسن افرز" در شماره جدید خود صراحتا تضعیف و کمرنگ شدن نقش داعش در منطقه را موجب قدرت گرفتن دولت بشاراسد و به تبع آن، محور مقاومت دانسته و برهمین اساس، استراتژی ایالات متحده را در مدارا و حفظ داعش در این منطقه دانسته است.
این توافق بین سایکس(Mark Sykes) دیپلمات انگلیسی و پیکو(George Picot) دیپلمات فرانسوی در نه می 1915 تنظیم و توسط وزرای خارجه دو کشور امضا شد و به قرارداد "سایکس- پیکو" معروف است و هنوز مرزهای کشورهای عربی در چارچوب آن قرارداد تعریف میشوند. مرزها طوری تعیین شده بودند که کشورها دارای مذاهب و قومیتهای مختلف باشند تا استخوان لای زخم برای روز مبادا حفظ شود. یک فرمانده داعش، در یک ویدیو پایان توافق سایکس- پیکو را اعلام کرد و رهبر داعش ابوبکر بغدادی، در جولای 2014 در یک سخنرانی در مسجد جامعالنور موصل اعلام کرد که "این پیروزی خجسته تا آخرین میخ بر تابوت توطئه سایکس- پیکو؛ متوقف نخواهد شد." و در یک حرکت نمادین با بلدوزر، داعش مرز سوریه – عراق را، از بین برد. در این توافق، سوریه، لبنان و سیلیسیای ترکیه در کنترل فرانسه و فلسطین، اردن، مناطق اطراف خلیج فارس و بغداد به بریتانیا واگذار شد.
در این توافق آمده بود انگلیس و فرانسه به طور موثری این مناطق را کنترل خواهند کرد. این کنترل از طریق حکومتها و مدیریت های سیاسی این کشورها که عرب خواهند بود، تحقق خواهد یافت. شمال سوریه و بینالنهرین منطقه نفوذ فرانسه و عربستان و دره اردن منطقه نفوذ بریتانیا خواهند بود. بیتالمقدس با مدیریت بینالمللی اداره خواهد شد.
اصلاحات عمیق سیاسی که احتمالا میتواند عراق و سوریه را به کشورهایی با ثبات تبدیل کند، هنوز در هیچ کشوری آغاز نشده است. العبادی تلاش کرد تا آرام آرام چند قدم بردارد ولی ناکام ماند. "بشاراسد" حتی تلاش هم نکرد و صرفا بر نیاز کشورش به برگزاری یک انتخابات پافشاری کرد. پیشرفت در مبارزه علیه داعش نیز ممکن است تنها باعث سرکوبهای بیشتر از سوی دولتهای عراق و سوریه شود و مشوقی برای کسانی باشند که تنها راه حل در تولید مرزهای جدید میدانند.
جفری گلدبرگ، نویسنده و خبرنگار مجله اتلانتیک و خالق کتاب "زندانیان: داستان دوستی و ترور" در مقالهای با عنوان نقشه جدید خاورمیانه به طور گویایی به راهبرد آمریکا در قبال کشورهای منطقه اشاره میکند: زمانی که ما برای روی آماده سازی نقشه همراه مقاله کار میکردیم، توهم و اغراق را کنار گذاشتیم. با این حال وقتی که امروز به آن مینگریم اصلا خیالی به نظر نمیرسد. ما تقسیم سودان به دو کشور را پیش بینی کرده بودیم. (اگرچه آنچه را که امروز سودان جنوبی مینامند، "سودان جدید" نام نهادیم.) ما "حزب اللهستان" را در بخشی از لبنان ایجاد کردیم که عملا امروز وجود دارد. شمال حزب اللهستان در کنار سواحل مدیترانه در سوریه "جمهوری علوی" قرار دارد.
این یکی از نتایج نیمه قابل قبول کوتاه مدت جنگ سوریه به رهبری بشاراسد است. همچنین در نقشه ما، سوریه مناطقی را به "دروزستان" واگذار میکند که در مناطق نزدیک به مرزهای "اردن کبیر" قراردارد. البته عراق هم به کشور تقسیم شده است و کشور کردستان کنترل مناطق کردنشین ترکیه را هم به دست گرفته است. یکی از الحاقات نیمه هوشمندانه به این نقشه- منطقه خودمختار بدونها- است؛ چیزی که میتوانست پیش از کودتای نظامی اخیر مصر و نقشه ارتش مصر برای حفظ صحرای سینا از قبایل جهادی در شبه جزیره سینا در آن منطقه تکمیل شود. من در آن مقاله منتقد بسیار جدی غرور امپریالیستی بودم که محرک تقسیمبندی سایکس- پیکو خاورمیانه توسط بریتانیایی و فرانسویها بود. اما با این حال به نظرم چینش سایکس- پیکو سهوا مترقی بود. سازندگان خاورمیانه جدید مردمی از اقوام مختلف و اعتقادات متنوع ( ویا جریانها مختلف ازیک مذهب9 را در کشورهایی که قرار بود مدرن، چند فرهنگی و چند فرقهای باشند قرار دارند.
کتمان حقیقت است که بگوییم خاورمیانه جایی نیست که چنین آزمایشهایی در آن موفق نشان داده است. فکر نمیکنم ارزش داشته باشد که سرمایههای امریکا و از آن مهمتر حیات امریکاییها را برای اینکه عراق را یک کشور واحد نگه داریم به خطر بیاندازیم. البته مهم است که در طرحهایی که از ایجاد پایگاههای دائمی جهادیها ممانعت میکند سرمایه گذاری کنیم و ایالات متحده باید در این مورد هوشیار باشد، هوشیارتر از چیزی که تا به حال بوده است. اما این که عراق باید کشور واحدی باقی بماند عاقلانه به نظر نمیرسد.
داعش؛ شاه کلید کاخ سفید در طرح خاورمیانه جدید
نشریه آمریکایی آتلانتیک در نوشتهای با عنوان "بعد از عراق" گوشهای از اهداف آمریکا در تجزیه کشورهای منطقه را آشکار کرد. در نقشهای که این نشریه به این مناسبت منتشر کرده است بخش غربی ایران به همراه بخش شرقی ترکیه و شمال شرقی سوریه تجزیه و تحت نام کشور کردستان نشان داده شده است.
بلوچستان نیز یک کشور مستقل شناخته شده و خوزستان و اهواز هم از ایران جدا و مستقل خواهند شد. در بخشهایی از نوشته جفری گولدبرگ مفسر سیاسی این نشریه خبری و سیاسی آمده است: کردها در عراق سالهاست که تحت ستم بودهاند. اما آنها به خاطر آرزوهایشان روزی به استقلال خواهند رسید. شاید هنگام جدایی کردستان از عراق خونهای بسیاری ریخته شود اما آنها در نهایت به اهدافشان خواهند رسید! اگر الان هم این امر تحقق نیابد روزی کشور کردستان محقق خواهد شد و آن روز گریزناپذیر است. به نظر میرسد که پروژه بعدی سیاست آمریکا تحریک کردها برای جدائی باشد. تجربه ثابت کرده است که آمریکا نمیتواند به طور مستقیم در ایران یا ترکیه مداخله کند به همین دلیل این کار را با واسطه انجام میدهد. پیش از این، واسطه آمریکا در این زمینه صدام حسین بود و هم اکنون به نظر می رسد کردها از سوی آمریکا برای این کار درنظر گرفته شدهاند.
تحلیل؛ یک اصل ثابتی در تاریخ بشر وجود دارد که جنگها وسیله تقسیم مجدد سرزمینها بوده است. در همین یکصد سال اخیر؛ جنگ جهانی اول، هم در اروپا و هم در منطقه ما (توافق سایکس- پیکو) مرزهای جدیدی ایجاد کرد. جنگ جهانی دوم، در اروپا تغییرات جدیدی به وجود آورد و در منطقه ما اسرائیل را خلق کرد و پاکستان را از هند جدا کرد که اسرائیل با تداوم جنگها، مرتبا مرزها را تغییر داد و پاکستان دوشقه شد. پس از فروپاشی شوروی، جنگ بالکان مرزهای جدیدی را ترسیم کرد که از یوگسلاوی، پنج کشور و جمعا هفت کشور جدید متولد شد. حالا، نوبت غرب آسیا است. این جنگ شروع شده است.
توطئهها بسیار شناخته شده هستند و تقریبا مشابه به هم. هوشیاری ما برای جلوگیری از این توطئهها، درایت، استراتژی و تاکتیکهای جدیدی میطلبد.